الهام از انگل‌های تغییر رفتار دهنده برای درمان بیماری‌های روانی

الهام از انگل‌های تغییر رفتار دهنده برای درمان بیماری‌های روانی

محققان از انگل “توکسوپلاسما گوندی” که مسئول بیماری انگلی عفونی “توکسوپلاسموز” است و باعث تغییر رفتار و شناخت در برخی از افراد آلوده می‌شود، برای توسعه روش‌های درمانی روان الهام گرفته‌اند.

ساینسیو – به نقل از ایسنا، “توکسوپلاسموز” یک بیماری است که در اثر عفونت انگلی شایع ایجاد می‌شود. اگرچه احتمال می‌رود صدها میلیون نفر در سراسر جهان به این انگل آلوده شده باشند، اما تعداد کمی از آنها علائم آن را نشان می‌دهند و به بیماری مبتلا می‌شوند.

در مراحل حاد این عفونت، دیده شده است که برخی از بیماران، تغییرات شناختی یا رفتاری را نشان می‌دهند. میزان قابل توجهی تحقیقات در مورد بررسی رابطه اسکیزوفرنی و توکسوپلاسموز انجام شده است، اما هنوز بحث بر سر این است که آیا این انگل می‌تواند علت ابتلا به این نوع اختلالات عصبی و روانشناختی باشد؟

توکسوپلاسموز یا توکسوپلاسموزیس (Toxoplasmosis)  عبارت است از یک بیماری انگلی عفونی که توسط یک انگل یوکاریوت تک سلولی به نام توکسوپلاسما گوندی ایجاد می‌شود. این بیماری در انسان‌ها، برخی پستانداران و حتی پرندگان ایجاد می‌شود.

عفونت این انگل در افراد بالغ و سالم غالباً بدون علائم بالینی است. در برخی از افراد مبتلا به عفونت، علائمی خفیف مشابه آنفلوانزا همچون دردهای عضلانی و تورم در گره‌های لنفاوی برای هفته‌ها یا ماه‌ها دیده می‌شود. در تعداد کمی از بیماران مشکلات چشمی نیز مشاهده می‌شود. برخی از بیماران دارای دستگاه ایمنی ضعیف ممکن است دچار مشکلات عصبی چون عدم تعادل و هماهنگی عضلات و اعضای بدن شوند. شکل حاد بیماری ممکن است با تب و لنفوسیتوز همراه باشد. در شکل فوق حاد یا وخیم بیماری که به ندرت اتفاق می‌افتد علائم مغزی، پنومونی، درگیری عمومی عضلات و حتی مرگ بروز می‌کند. حدود نیمی از جمعیت جهان به این بیماری مبتلا می‌شوند اما معمولاً علائمی بروز نمی‌یابد. همچنین سالانه حدود ۲۰۰ هزار مورد توکسوپلاسموز حین بارداری رخ می‌دهد.

انگل به دو صورت جنسی و غیرجنسی تکثیر می‌شود و تکثیر جنسی آن فقط در بدن گربه سانان رخ می‌دهد. گربه‌ها علاوه بر میزبان اصلی در صورت مصرف گوشت و غذای آلوده به انگل می‌توانند به عنوان میزبان واسط نیز در چرخه زندگی انگل نقش ایفا کنند.

مطالعه جدیدی به سرپرستی تیمی از دانشگاه “لیدز” و دانشگاه “تولوز”، یک فرضیه قوی ارائه داده است تا توضیح دهد که چگونه این نوع عفونت انگلی می‌تواند بر برخی اختلالات عصبی و تغییر رفتار تأثیر بگذارد.

این مطالعه در مجله Trends in Immunology منتشر شده و بینش جدیدی در مورد چگونگی تأثیر تغییرات نوروفیزیولوژیک بر رفتار ارائه می‌دهد و اهداف تحقیقاتی جدید را نشان می‌دهد.

“گلن مک کانکی” سرپرست این تحقیق جدید توضیح داد: بینش ما دو تئوری مخالف را در مورد چگونگی تغییر رفتار این انگل در میزبان متصل می‌کند و این ممکن است به سایر عفونت‌های سیستم عصبی نیز قابل تعمیم باشد. یک تئوری می‌گوید که تغییرات رفتاری با پاسخ ایمنی بدن به عفونت فراخوانی می‌شود و تئوری دیگر می‌گوید که تغییرات، ناشی از تغییر پیام رسان‌های عصبی است.

تحقیقات جدید نشان می‌دهد که آلودگی به انگل ایجاد کننده “توکسوپلاسموز”، سطح یک پیام رسان عصبی به نام “نورپی نفرین” را کاهش می‌دهد. این امر متعاقباً با سرکوب فرآیندهای سیگنالینگ نسبت به کنترل پاسخ‌های ایمنی، مکانیسم‌های پیش التهابی را در سلول‌های مغزی ایجاد می کند. تصور می شود که تغییرات رفتاری و شناختی ناشی از افزایش التهاب عصبی باشد.

پیام‌رسان‌های عصبی(Neurotransmitter) به ترکیب شیمیایی ویژه‌ای گفته می‌شود که در بدن تولید می‌شوند و پیام‌های عصبی را با گذشتن از فضای سیناپس از یک سلول عصبی یا نورون به سلول هدف می‌رسانند. این مواد را ناقل عصبی گویند که در وزیکول‌هایی جمع‌آوری و نگهداری می‌شوند و هنگامی که نورون برانگیخته می‌شود از غشای سلول به درون فضای سیناپسی اگزوسیتوز(برون رانی) می‌شوند و به سلول هدف که در نزدیکی نورون پیش سیناپسی است می‌رسند. برخی از این ناقل‌ها تحریکی هستند و سلول هدف را برمی‌انگیزانند ولی برخی دیگر مهاری هستند و سلول هدف را مهار می‌کنند و فعالیت آن را کاهش می‌دهند. گلوتامات مهم‌ترین پیام‌رسان تحریکی و گابا مهم‌ترین پیام‌رسان مهاری مغز است.

برای حرکت به جلو، کار و تحقیقات بیشتری لازم است تا درک شود که آیا بازیابی سیگنالینگ “نوراپی نفرین” می‌تواند از ناهنجاری‌های رفتاری مرتبط با عفونت انگلی جلوگیری یا آن را معکوس کند؟ اهداف بالقوه دارویی می‌توانند برای تعدیل این مسیر و درمان تعدادی از شرایط عصبی که تحت تاثیر التهاب عصبی هستند، تولید شوند.

“مک کانکی” می‌گوید: این تحقیق به درک چگونگی ارتباط التهاب مغز با شناخت کمک خواهد کرد و برای پیشرفت در آینده برای توسعه درمان‌های ضد روان‌پریشی ضروری است.

این مطالعه در مجله Trends in Immunology منتشر شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *